اسرائیل به روایت یک اسرائیلی
تقدیم به :سید قطب،عزالدین قسام، نواب صفوی،حاج قاسم سلیمانی، سید رضی، و وجدان بیدار یهودیت: ایلان پایه
یادداشتی بر کتاب ۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل
کاوش نیوز-حسین پایین محلی، بشر در سیر تاریخی خود حوادث بزرگی راتجربه کرده که تا پیشتر از انقلاب صنعتی اتفاقات جهان شمولی کمتری داشته وبیشتر دریک جغرافیای خاص تحدید می شده است. اما پس از انقلاب صنعتی و شکل گیری ساختارهای جهانی از دل اومانیسم غربی جهان به سمت غربی شدن پیش رفت و غرب درصدد حاکمیت جهانی برآمد.
قرن بیستم تاریخ بشری ازاین حوادث که کل بشر به اتفاقات خاص گره بخورد به چشم خود دید. ازجمله این اتفاقات سقوط روسیه تزاری وشکل گیری اتحاد جماهیر شوروی، سقوط حکومت عثمانی، جنگ جهانی اول ودوم واتحاد متفقین وتقابل بامتحدین و ورود ایالات متحده به عرصه جهانی به عنوان هژمون پس از جنگ جهانی، اما جهان در قرن بیستم به این نقطه خلاصه نشد.بلکه حوادث دیگری چون شکل گیری اسرائیل در فلسطین اشغالی با مدیریت استعمار کهن بریتانیا صورت گرفت که پس از قیمومیت بخشی از سرزمینهای اعراب که در ذیل حکومت عثمانی بود با انتقال وکوچ یهودیان در راستای سرزمین موعود بود.
این یادداشت درحقیقت معرفی کتابی است از یک مورخ یهودی که درباب رژیم کودک کش و آپارتاید غرب آسیا_همان خاورمیانه_ونسل کشی مسلمانان فلسطین به صورت محققانه تامل وپاسخ میدهد.
ایلان پایه یکی از مورخانی است که چندین کتاب در نقد اسرائیل و نسل کشی مسلمانان فلسطینی نگاشته و در صدد حل این مسئله است.
کتاب مد نظر ما عنوانش"۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل "است که بانام فرعی"چیزهایی که خیلی ها فکر میکنند درست است ولی نیست" توسط وحید خضاب ترجمه وانتشار کتابستان معرفت قم آن را روانه بازار کرده است
این کتاب ۲۹۲صفحه دارد که شامل دو مقدمه از مترجم ونویسنده و در دوبخش به فصلهایی تقسیم شده که جمعا ۱۰فصل ودر پایان نیز
نتیجه گیری،جدول زمانی ونهایتا فهرست اعلام به آن پیوست می باشد
ذکر این نکته ضروری است که مترجم در مقدمه کتاب درباب نویسنده به چند نکته اشاره میکند و آن این نکته است که نویسنده به حیات اسرائیل باور دارد اما باطرح مسائل اخلاقی معتقد به حفظ حقوق فلسطینی هاست. همچنین در این کتاب طبیعتا باز نقاطی وجود دارد که ما ممکن است بانویسنده اختلاف نظر داشته باشیم.
چنانچه نویسنده معتقد است یهودیهای ساکن و مهاجردر کنار فلسطینیها یک کشور واحد داشته باشند ویا نقطه نظر وی درباب شکل گیری حماس با ما متفاوت است
نویسنده نیز در مقدمه خلاصه کتاب را به عنوان ۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل ذکر میکند که هریک تبدیل به فصلی مستقل مورد بررسی محققانه قرار گرفته است.
این ۱۰ غلط مشهور عبارتند از:۱_ فلسطین یک سرزمین خالی بود،۲_یهودیها مردمی بدون سرزمین بودند،۳_صهیونیسم همان یهودیت است،۴_صهیونیسم استعمارگری نیست،۵_فلسطینیها درسال ۱۹۴۸ داوطلبانه وطنشان راترک کردند،۶_جنگ ژوئن ۱۹۶۷ تنها گزینه و یک انتخاب اجباری بود،۷_اسرائیل تنهادموکراسی خاورمیانه است،۸_افسانه هایی درباره توافقنامه اسلو، ۹_افسانه هایی درباره غزه،۱۰_راه حل تشکیل دوکشور ،تنها راه پیش روست.
فصل اول: فلسطین نه تنها سرزمین خالی نبود بلکه منطقه حاصلخیزی هم به شمار میرفت که البته تنها کمتر از ۵ درصد یهودی درآن ساکن بود!اما تحولات قرن ۱۸ و۱۹ زمینه شکل گیری صهیونیسم ومهاجرت وانتقال یهود به این سرزمین راشد وتسریع کرد وبالطبع با واکنش بومیان ومسلمانان و شکل گیری نهضت وجنبش ملی فلسطین و ضد صهیونیسم گردید
فصل دو: نه تنها یهودیان مردمی بدون سرزمین نبودندبلکه پروژه صهیونیسم ابتدا توسط اروپاییها ابداع وبعدا به پروژه استعماری یهود تبدیل شد.
اشغال نظامی فلسطین سه روند مجزا یعنی ظهور صهیونیسم، هزاره گرایی پروتستان وامپریالیسم بریتانیا رابا هم وارد فلسطین کرد و ادغام شدید این سه ایدئولوژی باهم موجب ویرانی این کشور ومردمش در طول سه دهه بعد از آن گردید
فصل سه:صهیونیسم قرائتی غیر اساسی و استعماری از حیات فرهنگی یهود به شمار می رود
برخی از جلو داران صهیونیسم به طرح دو ایده پرداختند
اول بازتعریف یهودیت به عنوان یک جنبش ملی و دوم نیاز به استعمار فلسطین برای بازگشت يهوديها.
هرتزل درسال ۱۸۹۰ روزنامه نگار شد و ایده تاسیس یک کشور یهودی در فلسطین را داد.
در ابتدا رهبران مذهبی یهود صهیونیسم را سکولار سازی ومدرن سازی یهودیت می دیدند وبا آن مخالف بودند
اما موضع بسیاری از آنها پس از برپایی کشور اسرائیل درسال ۱۹۴۸ تغییر کرد
علاوه بر رهبران مذهبی گرایشات دیگری نیز در جریان یهود بود که باصهیونیسم مخالفت میکردند. از اصلاحگرایان تا یهودیهای لیبرال و...یهودیان اولترا ارتدوکس که معتقدند باید به شیوه سنتی زندگی کرد
صهیونیسم تلاش کرد درعرصه جهانی برای مشروعیت خود نظر شخصیتهایی چون گاندی ونلسون ماندلا را همراه کند که دراین راه موفق نشد
فصل چهارم: صهیونیسم یک جنبش استعماری وطن گزینانه محسوب می شود.استعمار وطن گزینانه سه تفاوت بااستقلال مرسوم دارد:جهت اول استقلال از امپراطوری که آنان را ایجاد کرده در قالب ملت تازه، دوم اینکه در استعمار طمع به منابع طبیعی است حال آنکه در استعمار وطن گزین هدف تصرف زمین است،و نهایت اینکه برای وطن جدید دست به هراقدامی میزدند
فصل پنجم:
فلسطینیها در سال ۱۹۴۸ داوطلبانه وطنشان را ترک نکردند بلکه وقتی جنبش استعمار وطن گزین دست به قتل عام و انتقال اجباری میزند این راهبرد را در پیش میگیرد که داوطلبانه شکل گرفته تاکید را دموکراتیک نشان دهد
به گفته نویسنده در یک بازه ۷ماهه ۵۳۱ روستا ویران وشاهد اخراج بزرگ ودسته جمعی همراه کشتار ،تجاوز جنسی، وزندانی کردن مردان بالای ده سال در اردوگاه های کار اجباری برای دوره های بیش از یکسال را شاهد بودیم که هیچ عقل سلیمی آن را تایید نمیکند
فصل ششم:
آنچه درباب جنگ ژوئن ۱۹۶۷ گفته شده و تنها گزینه و یک انتخاب اجباری نامیده چیزی نبوده جز بسط امپراطوری اسرائیل. بسط یک امپراطوری کوچک!
نکته ای که نویسنده به نقل از پژوهشگران منصف اسرائیلی نقل میکند و آن افسار گسیختگی اسرائیل بود که هار گونه به همه حمله کرد! ونتیجه آن در ۱۱ ژوئن تسخیر بلندیهای جولان، کرانه باختری، باریکه غزه و شبه جزیره سینا بود!
فصل هفتم:
کلمه دموکراسی برای اسرائیل همانقدر مضحک است که پیشتر برای برخی حکام دیکتاتور عرب به کار میرفت. دراین زمینه کافی است کمی تاریخ را ورق بزنیم تا ببینیم چطور مثل آب خوردن ارتش تروریستی اسرائیل ادم کشته ومیکشد.از کشتار کفرقاسم در اکتبر ۱۹۵۶تا تشکیل گتو و فرستادن جمعی و اجباری فلسطینیها به آن .
اسرائیل حتی در قبال آواره های فلسطینی که در صدد به دست آوردن دام ها، محصولات کشاورزی وزمین های خود بودند سیاست"شلیک به قصد کشت" را درپیش گرفتند
نکته تاسف آمیز ماجرا اینجاست که پس از کسب قلمروهای تازه،قوانین مختلفی تصویب شد تایک موضع را برای اکثریت یهود تضمین کند. قوانین مربوط به کسب تابعیت، قوانین مربوط به مالکیت، وبسیار مهمتر از همه اینها قانون بازگشت.
فصل هشتم
خیلیها تصور کردند و یا میکنند که باسازش میتوان به نزاع پایان داد. اما باید توجه کرد کدام صلح؟ یاسر عرفات باچنین دیدگاهی جلو رفت وباخت! نه به آرمانش رسید و نه فلسطین را قانع کردطرح تشکیل دو دولت شاید راحت باشد اما پیداست که نه اسرائیلیها، فلسطینیها راقبول دارند ونه برعکس. پیداست که وقتی از فلسطین صحبت میکنیم با تعیین جغرافیایی بسیاری از بومیان حذف میشوند!
پیداست که اسرائیل به هیچ چیز پایبند نبوده ونیست! دراین فصل نیز نویسنده بااستفاده به حوادث تاریخی ومستندات میگوید که اسرائیل حتی نسبت به جریان سازش در فلسطین هم نرمش نشان نداد! توافقنامه اسلو در حقیقت دامی بود که فلسطینیها را به شرایط تحمیلی اسرائیل تن بدهند
فصل نهم:
نویسنده در این فصل مطالبی در باب حماس میگوید که مابااو اختلاف نظر داریم
حماس از دل محلی اخوان المسلمین پدید آمد.این کلمه از جنبش مقاومت اسلامی گرفته شده است.حماس بر خلاف یاسر عرفات نه سکولار بود نه اهل سازش.حماس توانست با اقدامات قابل توجهی نطر مردم راجلب ودر انتخابات پیروز شود
آنها در سال ۱۹۸۸ باانتخاب منشوری اعلام کردند که تنها بااصول قطعی اسلام سیاسی امکان آزادسازی فلسطین محقق میشود
به واسطه انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰نقش حماس در کرانه باختری و غزه بیشتر شد
ودر سال ۲۰۰۴ به واسطه مرگ یاسر عرفات خلا سیاسی به وجود آمد. نهایتا درسال ۲۰۰۶ در انتخابات خوش درخشید
اما با درگیری با اسراییل وفتح از قدرت رسمی کرانه باختری کنار گذاشته شد ونهایتا کنترل غزه را به دست گرفت.
در سال ۱۹۹۳ حماس تبدیل به مهمترین مخالف توافق اسلو شد
در ادامه نیز اسرائیل از دو سیاست وطن گزینی و قدرت نظامی استفاده کرد
روشهای جدید ظلم و تعدی اسرائیل که در جریان انتفاضه دوم خود رانشان داد بیش از پیش باعث کاهش حاکمیت فلسطینی و افزایش محبوبیت واعتبار وجایگاه حماس شد
باریکه غزه اندکی بیش از ۲ درصد از مساحت فلسطین را شامل میشود که این بخش حاشیه ای و رعیت نشین فلسطین تبدیل به بزرگترین اردوگاه آوارگان در کره زمین شده
در طول این بیش از ۵۰ سال مردم باریکه غزه باید بین این دوگانه انتخاب کنند: اینکه گروگان های درحال بیگاری باشند و یا زندانی هایی در فضایی غیر انسانی
شارون امیدوار بود باترور دو رهبر حماس (عبدالعزیز رئیسی و شیخ احمد یاسین)روی آینده فلسطینیان و حماس تاثیر گذار باشد
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که برای دستیابی به صلح جهانی،ثبات منطقه ای و آشتی در فلسطین، فشار آوردن به اسرائیل هزینه زیادی به نظر نمی رسد.
اسرائیل در بازه های زمانی مختلف عملیاتهای گوناگونی انجام داده که که چیزی جز قتل بی رحمانه عیر نظامیان نبوده وطبیعتا حماس نیز واکنش نشان داده وبرد موشکهای خود رابیشتر کرده
آنچه امروز در غزه شاهدیم یک ابر زندانی است که سالها در محاصره اقتصادی است و جنگهایی که تلفات انسانی بسیاری را که بیشتر غیر نظامی اند ایجاد کرده.جامعه بین المللی باید واکنش شدیدتری نشان دهد.
فصل دهم:
برخی راه حل پیش رو را تشکیل دوکشور میدانند در حالیکه اولا کدام ملت سرزمین خود را به دیگری می سپارد؟در ثانی چه کسی بخشی از این توافق هست و چه کسی نیست؟! ثالثا اسرائیل موافق چنین دیدگاهی نیست رابعا فلسطینیها نیز چنین رویه ای راقبول ندارند.
خامسا اسرائیل بایهودیت یکی گرفته شده درحالیکه چنین نیست وجریانات مختلفی در یهود مخالف اسرائیل هستند
چراکه اسرائیل از طریق فضایی مرکب از ایدئولوژی نژاد پرستانه و سیاستهای مبتنی بر تبعیض نژادی در دست دارد
نتیجه گیری:
نويسنده اسرائیل را یک رژیم مبتنی بر استعمار وطن گزینانه که دو منطق فراگیری داشته: منطق حدف از طریق قتل عام و منطق نا_انسان نمایی که غیر اروپایی بودن را انسان درجه دو در نظر میگیرد و از حقوق مساوی با دیگران برخوردار نیستند
صهیونیسم خود را به عنوان راه حل یهود ستیزی ارائه میکرد ولی خود تبدیل به مهمترین دلیل استمرار یهود ستیزی شد.
مخلص کلام فلسطین سرزمین خالی نبود ومردم یهودی هم وطنهای مختلف داشتند ،فلسطین نیز از بندرهای نشد استعمار شد. و مردم فلسطین هم در سال۱۹۴۸ به زور بیرون رانده شدند نه اینکه خودشان آنجا را داوطلبانه ترک کنند.
مردم استعمار شده حتی طبق قوانین سازمان ملل متحد حق دارند برای آزادی خود بجنگند و حتی با یک ارتش، وپایان موفقیت آمیز چنین نبردی هم تشکیل یک کشور دموکراتیک خواهد بود که شامل همه ساکنان آن بشود.
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
ارسال نظر