کاوش نیوز-مجتبی لشکربلوکی، از زمان سقوط امپراتوری روم تا اوایل قرن چهاردهم میلادی دوران جهل ، جنگ ، قعطی و بیماری های همهگیر در اروپا بود ، که در تاریخ آن را به « عصر تاریک » می شناسند .
در قرن چهاردهم میلادی جنبش فرهنگی در شمال کشور ایتالیا شروع گردید که هدف و ماهیت آن «انسان در مرکز دنیای خویش» بود که به آن اصطلاحاً « اومانیسم » گفتند .
این جنبش که از ایتالیا شروع و در مدت ۳۰۰ سال به کل اروپا کشیده شد و تغییرات زیادی در زمینه های علمی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی و ادبی ایجاد نمود و در جهان به جنبش « رنسانس » یا به فارسی ( دوره نوزایش ) مشهور گردید .
اروپا با تردید در مفهوم خدا و روز قیامت ، اساس دنیا را در انسان و همه چیز را در اختیار انسان دانسته و انسان را محور جهان می داند .
با قوت گرفتن عالم غرب مدرن ، غرب به تکوین مولفههای بنیادین در قرن های پس از رنسانس پرداخت و نطفه علوم انسانی جدید را در قرن هجدهم منعقد و در قرن نوزدهم بسط و گسترش داد ، نطفه ای با تفکرات سکولار _ اومانیستی .
در این بین برخی کشورها و دول ، به واسطه همین علوم انسانی و تفکرات پشت این نوع جدید از علوم ، به بسط مدرنیزاسیون اقماری و اقسام تجدد مآبی در میان دیگر کشورها و ملتها پرداخته تا سلطه خود را بر آنان پیش برند ، این مهم در آموزش و ترویج نظام علوم انسانی مُدرن در دانشگاه های کشورهای هدف به جِد پیگیری شد تا نهادینه گردد .
کشورها و دول سلطه گر را اصطلاحاً ( متروپل ) و کشورهای مورد استعمار فرهنگی ، آموزشی ، اقتصادی و سیاسی کشورهای متروپل را اصطلاحاً ( پیرامونی ) می نامند .
نهایت امر ، رشته های علوم انسانی جدید ظاهر شده پس از رنسانس در اروپا که ساختاری سکولار_اومانیستی دارد به طُروق مختلف مُقوم سلطه گری و تداوم حیات نظام استثمارگر و استعمارگر کشورهای متروپل غرب مدرن در میان کشورها و مردم پیرامونی غرب زده ی تحت سلطه آنان شدند .
این نوع تفکرات بیشتر در رشته های ؛ علوم سیاسی ، اقتصاد ، روانشناسی ، جامعه شناسی و حقوق دیده می شود .
نظریه دست نامرئی بازار در اقتصاد ، نظریه حیوان ناطق ( بدون اعتقاد به روح و معاد ) در روانشناسی نظریه از انسان وحشی تا انسان متمدن در جامعه شناسی
حقوق بشر جهانی ( با داشتن چهار رفتار کلی ؛ ۱-نادیده گرفتن مبدأ جهان هستی ، ۲- فرجام انکاری ، ۳- فرد گرایی و ۴- لذتگرایی و خوشباشی ) در حقوق
نظریه تفکیک قوای مقننه ، مجریه و قضائیه ، منتسکیو برگرفته از نظریه سه گانه « تز ، آنتیتر و سنتز » در علوم غربی هِگل در علوم سیاسی و... بخش کوچکی از نظرات اندیشمندان این نوع اندیشه می باشد .
این تفکر ؛ غرب زدگی و تبدیل ایران به یک کشور پیرامونی از اوایل دوره قاجار به صورت سازمان یافته شروع گردید .
این امر تحت عنوان پروژه شِبه مدرنیزاسیون در سلطنت فتحعلی شاه با طراحی برخی کشورهای متروپل همچنین انگلیس و با اجرای برخی سیاستمداران ، نویسندگان و روزنامه نگاران روشن فکر متجدد مآب شروع و با نگارش رساله ( اصول ترقی ) میرزا ملکم خان ناظم الدوله برای ناصرالدین شاه به اوج و تا تشکیل مدرسه علوم سیاسی ، مدرسه عالی حقوق ، مدرسه عالی تجارت و درنهایت دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی در غالب آموزش های آکادمیک در ایران نهادینه گردید .
در سال ۱۳۵۷ انقلابی با ماهیت فرهنگی در ایران برگرفته از آموزههای اسلامی ناب محمدی (ص) به پیروزی رسید ، رژیم شاهنشاهی کنار زده و کشور از سلطه بیگانگان پاک کردید .
اما آموزشها در مراکز آموزشی مطابق برنامه و نظر کشورهای استکباری متروپلی با ماهیت سکولار_اومانیستی ادامه داشت و عملاً جای علوم انسانی اسلامی در آموزش خالی بود .
انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها با هدف پاکسازی استادان «غربزده» چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، صورت پذیرفت بدون توجه به ماهیت طراحی شده محتوای سرفصل ها در رشته های مختلف علوم .
در آموزش و پرورش هم وضع بهتر از دانشگاه ها نبود و با وجود معلمان دلسوز و متعهد نتیجه پایانی و خروجی آن مطابق با فرهنگ ایرانی_اسلامی نبود .
با تدبیر و درایت مقام معظم رهبری کار مطالعات و بررسی این مهم با محوریت شورای عالی انقلاب فرهنگی و با حضور اساتید مختلف از آموزش و پرورش ، حوزه علمیه ، دانشگاه و ... شروع و در نهایت منجر به نگارش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در آذرماه سال 1390 در این شورای شد تا خروجی آموزش و پرورش دانش آموزانی باشد در طراز انقلاب اسلامی .
در سالگرد چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی و در بیانیه مهم رهبر معظم انقلاب به نام بیانیه گام دوم انقلاب ؛ هدف گزاری و نقشه راه رسیدن به تمدن نوین اسلامی ترسیم گردید .
در این بیانیه ، حضرت آیتالله خامنهای مهمترین دستاورد چهل ساله انقلاب اسلامی را « استقلال » بیان نمودهاند که دش
منان ایران اسلامی دائماً در صدد خدشه دار کردن آن بوده و هستند ، این نقطه مقابل طراحی کشورهای متروپل با کارگزاران داخلی آن برای تبدیل ایران به یک کشور پیرامونی و مستعمره می باشد .
امام خمینی (ره) برای شروع بکار مراکز تربیت معلم ، پیامی خطاب به فرهنگیان و مسئولان و دانشجویان مراکز تربیت معلم صادر و چنین فرموده بودند :
«... ضربههای مهلکی که به کشور مظلوم ما در این پنجاه سال اخیر از دانشگاهها و اساتید منحرفی که با تربیت غربی بر مراکز علم و تربیت حکمفرما بودند وارد آمد از سرنیزة رضاخان و پسرش وارد نشد... ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم ، لکن از شر تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت...».
اشاره به تربیت شدگان کشورهای متروپل دارند بر همین اساس و پیرو همین اندیشه که از ارزش های اصیل انقلاب اسلامی نیز میباشد ، دیدگاه مقام معظم رهبری چنین است :
اگر نظامی بخواهد در جهان قدرت ، اظهار نظر و نقش آفرینی داشته باشد باید به سه ابزار و سلطه اقتصادی ، فرهنگی و علمی مجهز باشد.
ایشان راز تسلط غرب و آمریکا بر دنیا را به خاطر این سه سلطه و بویژه سلطه علم در جهان میدانند و می فرمایند :
"مسأله تولید علم فقط مربوط به علوم پایه ، تجربى و … نیست ، بلکه شامل همه علوم و از جمله علوم انسانى است.
ما بخصوص در زمینه علوم انسانى ، برخلاف آنچه که انتظار مىرفت و توقّع بود ، حرکت متناسب و خوبى نکردهایم ، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم را – چه در زمینه اقتصاد و چه در زمینههاى جامعهشناسى ، روانشناسى و سیاست – به شکل وحی مُنزل از مراکز و خاستگاههاى غربى گرفتهایم و بهصورت فرمولهاى تغییر نکردنى در ذهنمان جا دادهایم و بر اساس آن مىخواهیم عمل و برنامه خودمان را تنظیم کنیم!
گاهى که این فرمولها جواب نمىدهد و خراب درمىآید ، خودمان را ملامت مىکنیم که ما درست بهکار نگرفتهایم ؛ در حالىکه این روش ، روشِ غلطى است.
ما در زمینه علوم انسانى احتیاج به تحقیق و نوآورى داریم . مواد و مفاهیم اساسىاى هم که بر اساس آن مىتوان حقوق ، اقتصاد ، سیاست و سایر بخشهاى اساسى علوم انسانى را شکل داد و تولید و فراورى کرد ، به معناى حقیقى کلمه در فرهنگ عریق و عمیق اسلامى ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم.
البته در این قسمت ، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام مىتوانند با جستجو و تفحّص ، نقش ایفا کنند. اینجا از آنجاهایى است که ما باید به تولید علم برسیم . »
حال بر همگان مشخص گردید که دو دیدگاه موجود در کشور و اختلاف بر سد اجرای سند ۲۰۳۰ یا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ؛ اختلاف بر تداوم آموزش های علوم انسانی غربی یا تاکید بر اسلامی شدن علوم انسانی ، از کجا نشأت گرفته و کدام درست است .
و مسأله مهم و حیاتی کشور « استقلال » کشور است نه پیرامونی شدن و نه البته متروپل و مستکبر !
و من الله توفیق
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
ارسال نظر