کد خبر: 11084
تاریخ انتشار: 3-05-1402, 21:52
کاوش نیوز-محمد رستمپور، مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، چهره سیاسی اعتدالگرای امروز و افراطی دیروز، ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ دریادداشتی تلخ و کنایهآمیز نوشت جمهوری اسلامی به جمهوری مداحان تبدیل شده. مهاجری ۲۴ مهر ۱۳۹۵ در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نیز به شکلگیری جمهوری مداحان اشاره کرده و نوشته بود «نسل جدید مداحان تلاش میکنند جای واعظان و خطبا را بگیرند. آنها دخالت در سیاست و تعیین تکلیف برای مسئولین نظام و دولت را نیز به وظایف خود اضافه کردهاند». مهاجری تنها کسی نیست که نسبت به قدرتگیری روزافزون مداحان در تودههای جامعه هشدار داده است.
برخی با ادبیات «مداحسلبریتی»، برخی با عنوان «مداح حکومتی»، به ویژه در پنج سال اخیر سعی کردهاند مداحان را یک طبقه یا قشر نوین در اجتماع امروز ایران توصیف کنند که ریاکار است، کمسواد است، اتصال به کانونهای قدرت و ثروت دارد و به اتکای مخاطبین پرشماری دارد به بقای آداب، سنتها، مناسک و قواعد تبعیضآمیز و غیرعادلانه ارکان گوناگون نظام سیاسی جمهوری اسلامی کمک میکند. تمرکز بر زندگی شخصی مداحان و به ویژه تمرکز بر بیمهارتی آنان که تقلیل غلیظ و جانبدارانه شخصیت آنان محسوب میشود، از ناحیه منتقدین سلبیگرا از این جهت صورت میگرفت که به مداحان کارکردهای تخیلیِ خارقالعادهای بدهد تا پیشفرضِ تهی شدن جمهوری اسلامی از معنا، ایده و تصویر یک مصداق عینی و آشکار پیدا کند. در واقع، نقد مداحان فقط نقد مداحان نیست، نقد نظام معنایی و بافتار فرهنگیای است که جمهوری اسلامی ایران توانسته متکی بر آن در جهانِ هنجارگریز امروز دوام بیاورد.
از قرآنسوزی در سوئد، بیش از دو هفته و از قرآنسوزی در دانمارک، بیش از چهار روز میگذرد. صرف نظر از اهداف عاملان و مجریان این دو واقعه که دو مقصود رذیلانه «عادیسازی توهین به مقدسات» و «انحراف افکار عمومی از بحران فکری» را دنبال میکنند، تا این لحظه و براساس بررسی من، بیش از چهل مداحِ صاحب رسانه در شهرهای تهران، اصفهان، اهواز، شیراز، مشهد، قم و ... به شکل مستقیم، صریح و کاملاً سویهدار علیه این اتفاق تلخ و تأسفبار موضع گرفتند. نکته قابل اعتنا این است که موضعگیری مداحان کاملاً متناسب با کنش متمایز آنها بوده و آنان به ذکر کلیات مبهم و محافظهکارانه مثلاً در صفحات اجتماعیشان بسنده نکردهاند. از محمود کریمی و حسین سازور گرفته تا میثم مطیعی و مهدی رسولی، از حنیف طاهری و محمدحسین پویانفر گرفته تا مهدی بذری و مهدی محرمی، دقایقی از مداحی جلساتشان را به خواندن از قرآن و درباره قرآن اختصاص دادند.
اشعار و مضامین نوحههای خوانده شده نیز بار معنایی ارزشمند و در خورتحسینی داشت. سیدرضا نریمانی در اصفهان خواند «شمسالضحی در آتش نسوزد/نور خدا در آتش نسوزد». مهدی محرمی در تبریز قرآن را کتاب حسین معرفی کرد که عزاداران اباعبدالله آن را روی چشم خود نگه میدارند. نوحه مهدی رسولی در زنجان از عاقبت توهین به قرآن ترسانید و محمدحسین پویانفر سنت گلبرگپراکنی که معمولاً در مورد حضرت علیاکبر اجرا میشود، درباره قرآن اجرا کرد. حنیف طاهری، عزت مسلمانان و عزای محبان امام حسین علیهالسلام را برآمده از ارادت به قرآن خواند و با بیان نشانههایی از ارتباط قرآن و حضرت سیدالشهداء، دفاع از قرآن را از مدافعان حرم خواستار شد. حسین سازور احترام به قرآن را به مهدویت ارتباط داد و میثم مطیعی قرآنسوزی را نشانه پایان عمر شب و دست و پا زدنهای آخر صهیونیستها معرفی کرد.
اما در مقابل، علما، مراجع، روحانیون بلندپایه، سخنوران مشهور، دانشگاهیان فهیم، خردمندان نکتهبین که در مواجهه با ماجراهای به مراتب کماهمیتتر از قرآنسوزی مانند نمایش سیمای حضرت عباس علیهالسلام در یک اثر سینمایی، فریاد و فغانشان به آسمان برمیخاست و صدر تا ذیلِ نظام را به استفاده ابزاری از دین و کوچک و بزرگِ مردم و خرد و کلانِ جامعه را به دینگریزی متهم میکردند، جز قلیلی انگشتشمار و معدودی قابل احصاء، سکوتی عجیب، ناجوانمردانه و شگفتآور داشتند. سیاسیون چپ، راست، مستقل، وابسته، قدیم، جدید، گام اولی، گام دومی، اصولگرا، اصلاحطلب، اپوزیسیون، پوزیسیون، جز چهرههایی کمتر از انگشتان یک دست نیز بدون هیچ گونه خجالتی، از نوشتن یک خط یا انتشار یک توئیت یا محتوای کوتاه اجتناب کردند.
داغداران حمله ماستی، کاسبان اختلاف قوا، زومکنندگان روی خطای مأمور نیروی انتظامی در قصبهای دور، تحلیلگران دکمه پیراهن تیم مذاکرهکننده، در مقابل مبارزه صریح و گستاخانه با قرآن که در شنیعترین و کثیفترین حالت ممکن روی داد؛ سکوت کردند.
آقایان!
خانمها!
ندیدید آن کافر ملحد آیات قرآن را سوزانید و با مقدسات شما، با همه هستی شما، با همه وجود شما روپایی میزد؟
این سکوت و بیتفاوتی و بیاعتنایی که یادآور ماجراهای پرشمار تاریخی است و ذکر آنان، سبب میشود حضرات اصل را رها کنند و به این وجیزه گیر بدهند، مأیوسکننده است و این گزاره را اثبات میکند که ای کاش واقعاً جمهوری اسلامی، جمهوری مداحان باشد. اینها هستند که در آزمون کاملاً آشکارِ هجمه به مهمترین و پررنگترین وجه اعتقادی و حیاتیترین و خطیرترین منفعت ملّی از خودشان خرج کردند و برای خدا قیام کردند و منتظر دستورالعمل و بخشنامه نشدند و برای این غیرتورزی و حماسهآفرینی ریالی نگرفتند و حتی تمجیدی نشنیدند. مرحبا به ایشان و تأسف برای ساکتین که خداوند وامدار هیچ گروه و قومی نیست و تمام عزت از آن ایشان است.
اطلاعات
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
ارسال نظر