نکته تلخ ماجرا آنکه از سال 92 که سیاست خارجی ایران پرچم آشتی بلند کرده، دولت آمریکا از دیپلماسی لبخند، مفهوم ضعف جمهوری اسلامی را تلقی و فشارهایش را بیشتر و غیرمنصفانهتر کرده است.
سید امیر سیاح:
پنجشنبه گذشته آقای رییسجمهور در یک دوگانهسازی جدید، فرمودند: «نمیشه روابط خارجی تخریب شده باشه اما اقتصاد مملکت هیچ دست نخوره»؛ فرمایش درستی است اما طوری بیان کردهاند که گویی وسط صفر و صد قطع یا وصل کامل روابط خارجی هستیم و کشور از روی اراده و میل، قطع روابط را برگزیده است!
دوگانهسازی جدید آقای روحانی به قدری دور از واقعیت بود و اقتصاددانان کثیری از طیفهای متنوع فکری به آن واکنش نشان دادند و با یادآوری اشتباهات فاحش اقتصادی دولت طی 6 سال اخیر به رییسجمهور نشان دادند که دیگر نمیتواند مشکلات اقتصادی را گردن دیگران اعم از خارجی و داخلی بیندازد. نظرات ذیل توییت آقای آشنا در توجیه «من بلد نیستم» هم نتوانست صاحب این اعتراف دیرهنگام را از ته چاه بیاعتباری و بیآبرویی نجات دهد.
درست است که آقای روحانی از همان سال 92 راهحل مشکلات اقتصاد ایران را یکسره در مذاکره با غربیها دانست و بر اساس همین وعده، دو بار از مردم رای گرفت اما واقعیت تلخ این است که وقتی دولتهای غربی به برجام پشت پا زدند و دست دولت ایران را در پوست گردو گذاشتند، آقای روحانی هیچ طرح جایگزینی به جای برجام نداشت. اکنون 20 ماه پس از خروج آمریکا از برجام، آقای روحانی مانند خودروی بدون دندهعقب گیرکرده تهکوچه بنبست، هنوز صحبت از مذاکره و راهحل سیاست خارجی میکند، آن هم بعد از یک دوره طولانی سوءمدیریت اقتصادی که اقتصاد ایران را بهطور بیسابقهای از نفس انداخته و ندانمکاریهای پیدرپی که سرمایه اجتماعی کشور را به باد دادهاست. در واکنش به ادعای پوچ «در بنبستبودن اقتصادایران بدون روابط خارجی»، گروهی از اقتصاددانان همان عصر پنجشنبه در نامه سرگشادهای به رییسجمهور، 10 راهکار نجات اقتصاد ایران را که بدون تکیه بر روابط خارجی میتواند در کوتاهمدت چرخهای اقتصاد کشور را به حرکت درآورند، ارائه و تاکید کردند که داشتن روابط خارجی خوب با کشورهایی که به ایران احترام میگذارند، مفید و ضروری است اما برای «نجات اقتصاد ایران»، نباید اجرای اصلاحات اقتصادی را بیش از این معطل سیاست خارجی دولتهای غربی نگه داشت؛ چهبسا ترامپ و تیمش به این زودی نخواهند فشار حداکثری را از ایران بردارند.
نکته تلخ ماجرا آنکه از سال 92 که سیاست خارجی ایران پرچم آشتی
بلند کرده، دولت آمریکا از دیپلماسی لبخند، مفهوم ضعف جمهوری اسلامی را تلقی و فشارهایش را بیشتر و غیرمنصفانهتر کرده است. آن از اوباما که توان هستهای ایران را محدودکرد و اجرای تعهداتش را پشت گوش انداخت و این هم از ترامپ که به امید تسلیم ایران، فشار حداکثری اعمال کرده است.
در این میان عدهای به ظاهر ایرانی هم، با ایجاد بلواهای ساختگی به ترامپ علامت میدهند جمهوری اسلامی ضعیف و متزلزل شده و فشار حداکثری دارد جواب میدهد.
واقعیت این است که جیب و سفره ایرانیان در سه سال اخیر بهطور کمسابقهای تضعیف شده است اما این ضعف اقتصادی، حتی به اعتراف اتاقهای فکر مستقر در واشنگتن، بیش از آنکه نتیجه فشار حداکثری ترامپ باشد، بر اثر سوءمدیریت داخلی است. جالب آنکه هر ده راهکاری که اقتصاددانان ارائه دادهاند، ناظر به حذف سوءمدیریتهاست. اگر این اشتباهات و ندانمکاریها واقعا حذف شوند و اقتصاد کشور از بنبست خارج شود و در مسیر درستی به حرکت درآید، قدرتمندشدن درونزا و برونگرا، حتما شدنی است.
اطرافیان دولت دارند القا میکنند که «نمیشود». پاسخشان این است که لطفا ماموران تلکهبگیر دولتی را از بازارها جمع کنید، کاغذبازیها و امضاهای طلایی را از سر راه صدور مجوزها بردارید و موانع ریز و درشت دولتی را از سر راه سرمایهگذاری و تولید در ایران بردارید تا کارآفرینان ایرانی نشانتان دهند چطور میشود تولید و صادرات کرد و قوی شد. دولتی که بلد نیست، اگر به کارآفرینان کمک نمیکند، اقلا اذیت هم نکند
برای ارسال نظر، باید در سایت عضو شوید.
ارسال نظر